مقدمه کتاب مقتل الشمس (محمد جواد صاحبی) به قلم آیت الله محمد هادی معرفت
در سورة صافات (171 – 173) می خوانیم:
«وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ».
وعدة قطعی ما برای بندگان فرستادة ما از پیش داده شده است: آنان پیروزمندند، و لشکریان ما پیروز.
********************
و این پیروزی حق بر باطل در همین جهان است پیش از جهان آخرت:
«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» - سورة غافر: 50.
ما یاری کنندة فرستگادگان خود هستیم و کسانی را که به آنان ایمان آورده اند، در همین زندگی دنیا.
این پیروزی پیروزی مبدأ است، که هدف و آرمان حق جویان برخواسته های پلید باطل گرایان غالب آید، «الحق یعلو و ما یعلی» حق پیوسته برتر است.
امام حسین علیه السلام به دنبال اعلاء کلمة حق حرکت کرد، و در این هدف پیروزی شد. یزید در صدد خاموش کردن نور حق بود، ریشه اش سوخت ... لذا حسین، معرکه را برد، و یزید باخت.
حسین علیه السلام هرگز شکست نخورد، و پیوسته با قدی راست، هدف خود را اعلام کرد، و بر آن ایستادگی ورزید، و در نتیجه هدف خود را به دست آورد، و لشکریان نور بر سپاه ظلمت پیروز گشتند ...
اساساً، واقعة کربلا نشانگر این واقعیت است که پیوسته حق سربلند است و باطل منکوب و سرافکنده ...
سید قطب – مفسّر مقتدر معاصر – در ذیل آیة «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» ... برای اثبات پیروزی حق بر باطل و نصرت الهی که پیوسته شامل حال مؤمنان است، به کربلا می رود و روز عاشورا را شاهد می آورد، می گوید:
«در آن مصّاف که از یک طرف عظمت زا و از طرف دیگر فجیعت زا می نمود، حسین علیه السلام با یک دنیا بزرگواری و رشادت به شهادت رسید، ولی آیا این شهادت نصرت بود یا هزیمت، البته در صورت ظاهر و با معیارهای کوچک هزیمت می شود، ولی در حقیقت خالص و با معیارهای بزرگ، صرفاً نصرت و پیروزی، جلوه می کند ...
هیچ شهیدی در پهنای زمین نیست که این اندازه دل ها برای او بتپد
********************
و لبریز از دوستی و ولاء نسبت به او بوده باشد، همانند حسین علیه السلام که شیعه و غیرشیعه، مسلمان و غیرمسلمان نسبت به او ارادت ورزیده دل ها را به سوی او روان ساخته اند...
با شهیدانی بودند که اگر هزاران سال عمر می کردند، آن گونه که با شهادت خود، عقیده و دعوت خود را رواج دادند نمی توانستند رواج دهند. و مفاهیم بزرگی را در جامعه جایگزین سازند، و هزاران افراد را به سوی کارهای بزرگ بسیج دارند.
تأثیر شگرف خطبه ای را که آنان با خود نوشتند، در هیچ خطبه دیگری نمی توان یافت، آن گونه که نسل به نسل تأثیرگذار باشد و در تاریخ بشریت گام های بلندی بردارد ...».[2]
امام حسین علیه السلام در نامه ای که هنگام عزیمت به عراق به بنی هاشم نوشت، آورده:
«اما بعد فانه من الحق بی منکم استشهد. و من تخلّف لم یبلغ مبلغ الفتح. والسلام».[3]
هر که به من ملحق گردد شهید می گردد، و هر که تخلف کند به فتح و پیروزی نائل نگردد.
ظاهر این نوشتار متناق ضاست، ولی بر ظاهر بنیان ... اما در حقیقت، پیروزی در همان استشهاد است، که عالمی را دگرگون می سازد، و جامعه ای که فرسوده گردیده از نو می سازد ... هدف بزرگ است، هدف روشن شدن حق است، هدف رسوا ساختن باطل است ...
امام حسین علیه السلام در این هدف بزرگ به پیروزی رسید و باطل را منکوب ساخت.
********************
اینک بزرگترین وظیفه مقتل نویسان، روشن ساختن این جنبه از واقعة کربلا است: چگونه امام حسین پیروز گشت، چگونه شکست نخورد، چگونه به هدف بزرگ خود رسید، چگونه یزید و خاندان امیه منکوب و ذلیل تاریخ گشتند که اندک مقتل نویسان به این جهت توجه داشته اند:
آری دوست فاضل و ارجمند ما آقای محمدجواد صاحبی، با قدرت علمی و قلمی خود توانسته است به خوبی از عهدة این وظیفه وجدانی و انسانی خود برآید، و شخصیت والای امام حسین علیه السلام را در واقعة کربلا مجسم سازد و برای خوانندگان محترم مبرهن سازد که واقعه کربلا، یک حادثه کوچک از حوادث تاریخ نبود، بلکه یک جهش و تحولی عظیم در تاریخ بشریت بود که حقیقت را آن چنان که هست جلوه گر نمود، و چهره سیاه باطل را کاملاً رسوا ساخت، و برای همیشه انسان ها را از چنگال عفریت باطل رهایی بخشید ...
خداوند بر توفیقات روزافزون نویسنده محترم این رسالة شریف (مقتل الشمس) بیافزاید، و حقیقت جویان جهان را بیشتر و بهتر از نوشته های پرارج ایشان بهره مند سازد. وفقه الله تعالی لمرضاته.
قم – محمدهادی معرفت
17/11/74
[1]- محاسن برقی، ج 1، ص 432، چاپ مجمع جهانی اهل البیت، رقم 401. آیه در سورة انبیاء: 18.
- تفسیر فی ظلال القرآن، ج 7، ص 189.[2]
[3]- بحارالانوار، ج 44، ص 330.
