قم از نگاه بیگانگان 5
دیار آل محمد(ص)
ایران عصر صفوی، عرصه مناسبی برای حضور و فعالیت سفیران و مسافران و جهانگردانی بود که با انگیزه های گوناگون فرهنگی، اقتصادی و بویژه سیاسی راههای سخت و دور و دراز را می پیمودند تا سرزمین و مردم ایران را از نزدیک مورد مشاهده و مطالعه قرار دهند.
برای آنها سرزمین متنوع و پهناور ایران جاذبه ای بیش از کشورهای دیگر داشت، بخصوص که موقعیت حساس جغرافیایی، تمدن دیرین، فرهنگ غنی، معادن و منابع و صنایع دستی منحصر به فرد آن، دل از ایشان روبوده بود.
به همین جهت طی دو قرن هفدهم و هجدهم دهها هیات سیاسی، تجاری به ایران اسلامی و دربار صفوی رفت و آمد کردند و همراه فواید بسیار سیاسی و اقتصادی، آگاهیهای ارجمندی از مردم و سرزمین ایران برای ملت و دولت خود به ارمغان بردند.
ما در بخشهای پیشین اشاره ای به شرح حال و سفرنامه برخی از آنان نمودیم و گزارشهای فیگوئروای اسپانیایی، الئاریوس آلمانی، تاورنیه، ماری لکودپوتی و شاردن فرانسوی، دلاواله ایتالیایی را بویژه از شهر قم نقل و تحلیل کردیم.
گزارش کارری
در سال 1694م - 1105ق یک ایتالیایی دیگر به نام جملی کارری در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به ایران آمد و در مراسم تاجگذاری شاه سلطان حسین شرکت کرد و آنچه را که دید و شنید، چون نقاشی چیره دست به روی کاغذ آورد.
سفرنامه «جملی کارری » متضمن یادداشتهایی در زمینه مشاهدات و مطالعات این جهانگرد ایتالیایی در شهر جلفا، تبریز، قم، اصفهان، شیراز، بندر لنگه و روستاها و دهکده های بین راه است.
«کارری » کمی پس از تاورنیه به ایران گام نهاده و از او در سفرنامه خویش یاد کرده است. اما گزارشهای او از شهرهای ایران بویژه شهر مقدس قم با گزارشهای تاورنیه و سیاحان پیشین و معاصر و در برخی از زمینه ها متفاوت است. «کارری » در باره موقعیت جغرافیایی و نمای بیرونی و وضع بازار و خانه های شهر مقدس قم می نویسد:
«شهر قم شصت و نه درجه طول و سی و پنج درجه عرض جغرافیایی دارد، محیط آن قریب ده میل است. برج و باروی آن در نتیجه ریزش باران از بین رفته و به صورت ویرانه درآمده است. خانه های شهر نیز همین حال را دارد. میدان شهر کثیف و زننده و مغازه های آن خالی و محقر است ».
با آنکه حدود دو قرن پیش یک مبلغ مسیحی به نام کنتارینی در این باره نوشته است:
«قم شهر کوچک ولی زیبایی است که در دشتی قرار گرفته و به وسیله دیوارهای گلی محصور شده است. همه چیز به حد وفور در آن یافت می شود و دارای بازارهای خوبی است که مرکز داد و ستد فراورده های دستی و فاستونی های آن است.»
کمی بعد، سفیر سپانیا آقای فیکوئروا همین مطلب را اینگونه تایید کرده است:
«سفیر فکر نمی کرد شهر قم آن اندازه بزرگ و پرجمعیت باشد از آن همه جمعیت و بزرگی شهر در شگفت بود. خانه های شهر که بیشتر ملک عامه مردم است تا خالصه دولتی، از لحاظ ساختمان نظیر بناهای دیگر شهرهای آذربایجان بود.»
از اینها گذشته هموطن «کارری » آقای «پیتر دلاواله » که حدود سال 1618 از قم دیدن کرده شهر قم را به آبادانی و زیبایی توصیف نموده و نوشته است:
«قم از شهرهای متوسط ایران است و از لحاظ بزرگی به کاشان نمی رسد. جمعیتش هم از آن شهر کمتر است، ولی در محل مناسب تری واقع شده و می توان گفت زیباتر است ... کوچه ها و بازار شهر نسبتا خوب و تمیز و میدان شهر به حد کافی جادار و متناسب است و روی هم رفته تمام شهر به نظر من زیبا و دلگشا آمد.»
حتی تاورنیه که حدود سی سال پیش از کارری قم را دیده است و کارری از او یاد کرده و در مواردی به وی استناد جسته است در باره آبادانی و زیبایی قم در آن دوران می نویسد:
«قم از شهرهای بزرگ ایران است که در جلکه صافی واقع شده ... حصار و باروی شهر از خاک و گل و دارای برجهایی متعدد است که در فاصله های کم ساخته شده اند، خانه ها هم چون همه از خاک و گل است داخل آنها تمیز است.»
شاردن فرانسوی هم که تا سال 1670 در ایران بوده است بر خلاف کارری، قم را زیبا و بازارهای آن را خوب و آباد و پر از اجناس توصیف کرده است.
گزارشهای یک هیات فرانسوی که اندکی پس از کارری به ایران سفر و از قم دیدن کرده اند نیز گزارش کارری را تایید نمی کند، زیرا در مجموعه آن گزارشها که با عنوان «سفرنامه سفیرزیبا» انتشار یافته است آبادانی و رونق اقتصادی قم مورد ستایش قرار گرفته و آمده است:
«قم در آن زمان مرکز تجاری مهمی به شمار می رفت و بازرگانانی از سر تا سر آسیا در این شهر با هم ملاقات و معامله می کردند، به این خاطر انواع و اقسام آدمها از چهارگوشه جهان ... را در این شهر می شد دید»!
اما کارری در کنار این عیب جویی و گزارش نادرست، نکته ای را یاد کرده است که برای ما مسلمانان ایرانی سخت عبرت آموز است. او می نویسد:
«اما قم چند مسجد زیبا دارد، اگر مخارج هنگفتی که برای بنای مساجد تازه صرف می شود، به مصرف تعمیر و نگهداری این چند مسجد قدیمی برسد آنها را از ویرانی و انهدام نجات خواهد داد. متاسفانه به این نکته توجه نمی شود و هر ثروتمندی برای آمرزیده شدن گناهان و زنده ماندن نامش به ساختمان مسجد تازه ای اقدام می کند ولو چند سال پس از مرگ او مبدل به تل خاک شود. از این رو است که روز به روز شمار مساجد ویران افزون می شود.»
از نگاه ما انتقاد «کارری » با هر نیتی که گفته باشد نیک و بجاست زیرا همتی که در راه احداث مساجد بکار گرفته می شود، هرگز مصروف نگهداری و پاکیزگی آنها نمی گردد، چه بسیار مساجدی که بر اثر عدم رسیدگی کافی مخروبه و ویران و یا دست کم کثیف و بدمنظر گردیده اند و رونق مسلمانی را برده اند.
کارری علی رغم این خرده گیریها، کاروانسراها، تولید اشیای چرمی، گندم و میوه های قم را ستوده و در این باره چنین نوشته است:
«کاروانسراها تا حدی راحت و بعضی دو طبقه هستند. در اطراف شهر گندم و اقسام میوه به حد وفور بدست می آید. چکمه های ساغری و دیگر اشیای چرمی رنگارنگ نیز در اینجا ساخته می شود».
حرم حضرت فاطمه معصومه(س)
بخش عمده گزارش «کارری » از قم مربوط است به حرم حضرت فاطمه معصومه(س). کارری گرچه در این زمینه اشتباه برخی از سفرنامه نویسان پیشین را تکرار کرده و حضرت فاطمه معصومه را دختر بی واسطه امام حسین(ع) به شمار آورده است، ولی نکته هایی دقیق و ظریف از وضعیت حرم مظهر و رواق های اطراف آن ثبت کرده است که به راستی ارجمند و زیباست. او در این باره می گوید:
عصر همان روز راهنمایی اجیر کردم تا همراه وی به دیدن مسجدی که به اندازه مسجد اردبیل مورد توجه و احترام شیعه هاست بروم، در این مسجد قبر شاه صفوی و شاه عباس دوم قرار گرفته است، ولی گویا مقبره اصلی مورد احترام، متعلق به فاطمه بنت امام حسین فرزند امام علی و فاطمه زهرا(س) دختر محمد(ص) می باشد! در بالای در بزرگ کتیبه ای به خط طلا در ثنای شاه عباس دوم نوشته شده است. میدان درازی که در هر دو سوی آن دکانهایی کوچک بنا گردیده و کاروانسرایی که در سوی دیگر رودخانه ساخته شده منظره را تکمیل کرده است. سپس به حیاط وسیعی وارد می شویم که چون باغی بزرگ با درختان کاج پوشیده شده و از دو طرق با دیوارهای کوتاهی محصور گردیده و در قسمت جلوی آن گل سرخ و دیگر گلها به حد زیادی غرس و در دست راست، اطاق کوچکی جهت اطعام مساکین بنا شده است.
غربا و مساکینی که بدانجا می آیند با پارچه ای (تیکه ای) از گوشت و مقداری نام و پلو رایگان اطعام می گردند. چند حجره دیگر نیز همان جا دیده می شود که گفتند اشخاص قرضداری که نتوانند از عهده پرداخت دین خود برآیند در آنجا متحصن می شوند و در طول مدت تحصن به هزینه اوقاف مسجد امرار معاش می کنند و طلبکاران نیز راه و اختیاری برای مطالبه طلب خود ندارند.
این حیاط بزرگ به یک حیاط وسیع دیگر متصل است که درختان گوناگون و حجراتی برای خدام و نگهبانان مساجد دارد، از اینجا دری به حیاط مربع زبیای دیگر باز می شود. حوض پرآب و فواره ای در حال فوران دارد. در تمام اطراف آن حجرات و اطاقهایی جهت ملاها و طلاب علوم دینی بنا گردیده، بعد از بالا رفتن از دوازده پله آجری رنگارنگ که درپای جلوخان زیبایی قرار دارند. وارد حیاط چهارم می شویم که در آن حجراتی برای طلاب و همچنن مسجد کوچکی بنا شده که نمای قشنگی دارد. سه در، در زیر سردر بزرگ آن به چشم می خورد. وسطی بزرگ است و به مسجد باز می شود، دست راستی به مقابری باز می شود که در پیش بدانها اشارت رفت، سومی یعنی دست چپی به تالاری باز می شود که در آن بین فقرا صدقه توزیع می گردد، با این فرق که آستانه و درگاه در وسطی با صفحات نقره پوشیده شده است. وقتی به اینجا رسیدم چند تن از ملاها مشغول مطالعه کتابهای بزرگی بودند، یکی به جلو آمد وی را جهت تماشای داخل آنها راهنمایی کرد. در اینجا برایم روشن شد که نوشته «تاورنیه » که ورود مسیحیان را به این محل ممنوع دانسته، بی اساس است. داخل مسجد هشت ضلعی است، هشت در کوچک گردویی دارد. قبر فاطمه نواده محمد(ص) در وسط مسجد قرار گرفته و نسبت بدان مسجد کوچک تقریبا بزرگ است. از کنار قبر فقط راهی برای عبور زائران باقی مانده است. روی اینقبر چهارگوش روپوش زربفتی انداخته اند، اطراف قبر را نیز نرده های نقره ای به ارتفاع شانزده پالم محصور گردانیده، زائران چراغهایی از نقره و طلا، بدین نرده ها بسته اند. بنای مسجد آجری است، روی آجرها نقاشی شده و سطح داخلی گنبد به وسیله طلا و لاجورد با اشکال هندسی تو در تو تزئین یافته است. دست راست به اتاقی راه دارد که مانند اطاق مجاور که در آن جهت جلوگیری از اغتشاش، بین فقرا صدقه توزیع می گردد و ا فرشهای خوب پوشیده شده است. از سمت راست که انسان سه پله بالا رود، با دو در روبه رو می شود. یکی از آنها مدخل تالاری است مفروش، که راهی به مقبره شاه صفی دارد. قبر شاه صفی چهار پالم بلندتر از سطح زمین و پوشیده از پارچه ای زربفت است. مقبره از چهارسو دری دارد، یکی به مقبره فاطمه و یکی به مقبره شاه عباس و دوتای دیگر هر کدام به حجره ای باز می شود.
همه این مقابر گنبد آجری دارند. دور تا دور مقبره شاه عباس خانه های کوچکی تعبیه کرده و در آنها اشیاء گرانبها و نفیس قرار داده اند، کف مقبره نیز فرش گرانقیمتی دارد. در یکی از حجره ها کتابخانه ای برای مطالعه ملاها ترتیب داده شده، به روی مقبره شاه عباس حریر ستبر پرقیمتی انداخته اند که با طلا و لاجورد روی آن نقاشی و سخنانی به عربی نوشته شده است.
بی احترامی راهدارهای قم نسبت به مسافران از راهداران شهرهای دیگر کمتر است، چنان که به ما مزاحمتی نکردند. در قم ضرابخانه ای نیز وجود داشت. که کسی در آن مشغول به کار نبود.
همان گونه که ملاحظه می شود این فراز از گزارش کارری شامل جنبه های معماری، هنری و معنوی حرم مطهر حضرت معصومه می شود و علاوه بر آن به نقش اجتماعی حرم نیز اشاره نموده و چنان که گذشت از تحصن بدهکاران و گرفتاران در اطراف مرقد دختر پیامبر و اطعام و اعطای صدقه به نیازمندان به نیکی یاده کرده است.